خاطره ای از برنارد شاو

می‌گویند روزي روزگاري نويسنده جواني از جرج برنارد شاو پرسيد: «شما براي چي مي‌نويسيد استاد؟» برنارد شاو جواب داد: «براي يک لقمه نان.» پسره بهش برخورد. پس توپيد که؛ «متاسفم. برخلاف شما ما براي فرهنگ مي نويسيم.» و برنارد شاو گفت: «عيبي ندارد پسرم. هر کدام از ما براي چيزي می‌نويسيم که نداريم.»

مادر

مادر

ادامه نوشته

نامه آبراهام لینکلن  به آموزگار پسرش

نامه آبراهام لینکلن  به آموزگار پسرش

ادامه نوشته

زندگانی سعدی در آیینه اشعارش

ادامه نوشته

قسمت هایی از بوستان سعدی

جهت مطالعه و استفاده دانش آموزان
ادامه نوشته

نمونه هایی از حکایات گلستان سعدی


نمونه هایی از حکایات گلستان سعدی  جهت مطالعه دانش آموزان راهنمایی
ادامه نوشته