رزم رستم و سهراب

چو خورشيد تابان بر آورد پر

سيه زاغ پران فرو برد سر

تهمتن بپوشيد ببر بيان

نشست از بر ژنده پيل ژيان

كمندي به فتراك بر بست شست

يكي تيغ هندي گرفته به دست

ادامه نوشته

فردوسی

«سخن چون برابر شود با خِرد                              روانِ سُراینده رامش بَرَد
کسی راکه اندیشه ناخوش بُوَد                             بدان ناخوشی رای اوگش بود»
                                                                                                              فردوسی بزرگ

رستم

که آواره و بدنشان رستم است              که از روز شادیش بهره غم است
همه جای جنگست میدان اوی               بیابان و کوهست بستان اوی
همه جنگ با شیر و نراژدهاست            کجا اژدها از کفش نارهاست
می و جام و بویا گل و میگسار             نکردست بخشش ورا کردگار

سخنان بزرگان

حضرت محمد(ص):
هركه در دلش به اندازه دانه برنجي خود بزرگ‌بيني داشته باشد،
نمي‌تواند به بهشت راه يابد.



حضرت علي(ع):
بدترين مردمان كسي است كه خود را بهترين مي‌شمارد
ادامه نوشته

ابراز عشق

یک روز آموزگار از دانش آموزانی که در کلاس بودند پرسید آیا می توانید
راهی غیر تکراری برای ابراز عشق ، بیان کنید؟

ادامه نوشته

سخنان بزرگان

امام على (ع) : 


 زود پاداش دادن، كمال بزرگوار است.

سعدی علیه الرحمه :

خلاف راه صواب است و عکس رای اولوالالباب، دارو به گمان خوردن و راه نادیده بی کاروان رفتن – امام مرشد محمد غزالی را پرسیدند : چگونه رسیدن به این منزلت درعلوم؟ گفت: بدان هرچه ندانستم از پرسیدن آن ننگ نداشتم.
امید عافیت آنگه بود موافق عقل
که نبض را به طبیعت شناس بنمایی
بپرس هر چه ندانی ، که ذِِّل پرسیدن
دلیل راه تو باشد به عِّز دانایی

ادامه نوشته

چند داستان کوتاه

    دختر کوچولوی چهار ساله ای اصرار عجیبی داشت که خواهر نوزادش را تنها ملاقات کند . پدر و مادرش گمان می کردند او حسادت می کند و می خواهد دور از چشم آنها ، خواهرش را اذیت کند یا به او صدمه بزند . با لاخره با اصرار او راضی شدند اجازه بدهند تنها وارد اتاق نوزاد شود ، به شرط آنکه در اتاق را نبندد و اجازه بدهد آنها از لای در تماشایش کنند . دخترکو چولو با خوشحالی به سراغ نوزاد رفت، کنار تخت خواهرش زانو زد و گفت:
تو تازه از پیش خدا اومدی به من بگو چه شکلی بود؟ من شکلش یادم رفته.
ادامه نوشته