نگاهی کوتاه به تاریخ کشتار مردم آذربایجان در پانصد سال گذشته توسط بیگانگان
...بسیاری از فتاوای قتل عام ها هنوز در موزه های استانبول و آرشیو های تاریخی عثمانی ، نگاه داری می شود...اما خوشبختانه همواره ،ناکام شور ایران خواهی مردمان ان دیار بوده و تیر شان به سنگ خورده است.
از اغاز بنیاد شاهنشاهی صفویان و به تخت نشینی شاه اسماعیل یکم تا سقوط صفویان خلفای عثمانی و سپاهیان انها رفض و شیعی گری و به گمان خود ارتداد ایرانیان را همواره بهانه قرار داده بدین اتهام ،بارها شهرهای اذربایجان را که در خط مقدم نبرد بودند به خاک و خون کشیده و مردمانش را با اسارت و کشتار مواجه ساخته اند.. .این تهاجمها هیچ گونه نفعی برای دولت متجاوز عثمانی عاید نکرد و سرانجام در زمان سقوط صفویان انها با دولت قوی شده روسیه نخستین پیمان تقسیم ایران را منعقد کردند و عامل اصلی حضور روس ها در قفقاز و ماورای قفقاز اران و شروان و ارمنستان و گرجستان و چچنستان کنونی شدند. خوشبختانه این اتحاد نامشروع به قدرت نادرشاه و سپاه ایران در هم کوبیده شد. دکتر منیر اق تپه مورخ برجسته و معاصر ترکیه ای خود به این سیاست بی حاصل و متجاوزانه عثمانی ها و همداستانی با روسها اذعان دارد( آک تپه--منیر--عثمانلی --ایران مناسبتلری--1970--صفحه بیست. ) بسیاری از مورخان دانشمند ترکیه نیز به دور از هر گونه داوری گزینشی به این سیاست انتقاد های شدید دارند.
بیان اجمالی و تیتر وار تهاجمات و کشتار عثمانی ها در اذربایجان:
920 هجری : پس از جنگ چالدران و تصرف بخش بزرگی از آذربایجان، کشتاری خونین توسط عثمانی ها در تبریز انجام گرفت اما با پایمردی مردم این شهر سلطان سلیم مجبور به عقب نشینی از تبریز شد. این مدافعه چنان بود که عثمانی نتوانستند پیشروی خود را به - مقدس ترین شهر صفویان -اردبیل ادامه دهند و مجبور به بازگشت و ترک تبریز شدند.
940هجری : تهاجم سلطان سلیمان قانونی،نام آور ترین فاتح و خلیفه عثمانی به تبریز در زمان شاه تهماسب یکم؛ از منابع تاریخی عثمانی ها ،در صفحه 187 تاریخ پچوی نوشته ابراهیم پچوی چنین می خوانیم : " چون اهالی تبریز را موافق سلیقه و سیاست خود ندیدند آن را خلق باطل و اصلاح ناپذیر تشخیص دادند و قصد داشتند شهر را به آتش کشیده و ویران نمایند . " وصف ان جنایت ها از سروده های بیداری - شاعر عثمانی ها - جالب توجه است: " چون تبریز آذمی ایدی خلق باطل/ دگیلدی بعضی هیچ اصلاحه قابل / ایدی یاکا و تبریزی ییکا / خراب ایده و آندان رومه چیکا!!؟
چون باطل مذهبی سلطان گوردی/ روان تبریز خلقین رومه سوردی " ترجمه: " چون مردم تبریز خلقی باطل و غیر قابل اصلاح تشخیص داده شدند خرابی ها و سوزاندن تبریز انجام گرفت و سلطان چون مذهب باطل ان مردم را دید تبریز را رها کرده و به روم بازگشت. "
البته شاعر درباری عثمانی اشاره نکرده است که تبریزی ها دیگر بار شوری از ایراندوستی آفریدند و بارها به سپاه عثمانی شبیخون زدند تا سپاه عثمانی این بار نیز مجبور شد تبریز را ترک کند و نتواند اردبیل را به تصرف خویش در آورد.
955 هجری : لشکر کشی دوم سلطان سلیمان و قتل و غارت دیگر بار تبریز به شهادت منابع عثمانی و صفوی
985هجری : قتل و غارت ارومیه و سلماس و خوی توسط مصطفی پاشا در اوج اشفتگی صفویه و روی کار امدن سلطان محمد خدابنده صفوی
993هجری : وحشیانه ترین کشتار مردم اذربایجان و تبریز توسط عثمان پاشا و تصرف دیگر بار تبریز در اوج ضعف صفویه و پادشاهی سلطان محمد خدابنده صفوی. بر اساس اسناد عثمانی در این سال قوای عثمانی که 100000نفر بودند از مرز عبور کرده و با عهد شکنی و بی توجهی به قرار داد صلح ایران و عثمانی ،پس از دو روز جنگ با نیروی کم شمار و 17000هزار نفره حمزه میرزای صفوی روز 26 رمضان به دروازه شهر رسیدند و پس از یک روز پیکار سخت و کوبنده که توام با رشادت سپاه ایران بود تبریز را تصرف کردند.
مورخان عثمانی می نویسند:
عثمانیان در شهر پراکنده شدند و به دستور عثمان پاشا به غارت مردم پرداختندو رعایا را اسیر کردند و در اثر جنگ و آتش سوزی تبریز به ویرانه ای بدل شد. ( صبحی تعلیق زاده ، صفحه 324 )
پچوی تاریخ نگار عثمانی درباره این یورش و کشتار چنین می گوید :
به فرمان عثمان پاشا قتل عام اهالی اغاز شد.سادات و شرفا و بازرگانان و ارباب صنعت و هر که در شهر بود جمله را در سه شبانه روز از دم شمشیر گدراندند. ( تاریخ پچوی، صفحات98—99)
999هجری : کشتار دیگر بار مر دم تبریز در غارت ان شهر توسط قوای جعفر پاشا
سرانجام قوای عثمانی چند سال بعد به دست سپاه ایران و در زمان شاه عباس بزرگ منکوب گشته و تبریز موقتا رهایی یافت. در زمان شاه عباس بزرگ عثمانی ها به هیچ روی نتوانستند در ایران و آذربایجان کر و فری در خور نمایند.
1135 تا 1136 : کشتار و اشغال دیگر بار تبریز و اذربایجان به دست قوای عثمانی ...پس از سقوط صفویان به دست افغانها ، این یورش را سرانجام نادر شاه با شکست عثمانی ها پایان داد . شکوه و عظمت نادر شاه که لقب نادر ایران زمین را به خود داده بود چنان بود که بزرگترین سرداران و پاشاهان عثمانی چون عثمان توپال پاشا از سوی او منکوب شدند و نادرشاه را می توان برنده مطلق نبر دهای ایران و عثمانی به شمار آورد.
1813تا1828 در سده نوزدهم و در بین دو جنگ ایران و روسیه ، عثمانی ها سه بار به ایران حمله کردند که خوشبختانه در هر سه تهاجم از سپاه عباس میرزا شکست خوردند.. سیاست تهاجمی عثمانی ریشه در این نکته داشت که تصور می کردند با آشفتگی ناشی از شکست ایران از روسیه یورش به ایران آسان است و زمان مغتنم.
آخرین تهاجم عثمانی ها در اثنای جنگ جهانی اول بود که اذربایجان را اشغال کرده و ایران دوستانی مانند خیابانی را به تبعید فرستادند. عثمانی ها که بازنده مطلق جنگ در جبهه های غربی و اروپایی بودند سعی داشتند تا این بار سیاست تهاجمی شان را در شرق و آذربایجان و اران و شروان جبران کنند...اما پس از شکست انها در جنگ اول جهانی تهاجمهای عثمانی ها پایان یافت.